یک لب به لب لعل و دست، اندر کمر یارش
آتش زده بر عود و چنگی زده بر تارش
یک دست به دست یار، دستی به چلیپایش
یک چشم، به چشم ناز، چشمی به سراپایش
یک لب به جام می، یک بوسه به گیسویش
برقی به همه عالم زد، آن خنده ی نیکویش
لب ,یک ,ی ,زده ,می، ,بوسه ,زده بر ,لب به ,بوسه به ,یک بوسه ,به گیسویشبرقی
درباره این سایت